حملات نظامی و خرابکارانه به برنامه هسته‌ای ایران، در بلندمدت نه‌تنها موجب توقف آن نشده‌اند، بلکه به تسریع و تقویت این برنامه انجامیده‌اند.

باشگاه خبرنگاران جوان ؛ حسین مهدی تبار - حملات نظامی و خرابکارانه به برنامه هسته‌ای ایران، که به اسرائیل و ایالات متحده مربوط است، از جمله ویروس استاکس‌نت، ترور دانشمندان هسته‌ای و حملات به تأسیسات نطنز و فوردو، در کوتاه‌مدت خسارات قابل‌توجهی به زیرساخت‌های این برنامه وارد کرده‌اند. این اقدامات با هدف کند کردن یا متوقف کردن پیشرفت ایران در غنی‌سازی اورانیوم و توسعه فناوری هسته‌ای انجام شده و در مواردی مانند تخریب سانتریفیوژها یا تأخیر در عملیاتی شدن تأسیسات، موفقیت‌هایی داشته‌اند. با این حال، شواهد تاریخی، واکنش‌های سیاسی و استراتژیک ایران، و پویایی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی نشان می‌دهند که این حملات در بلندمدت نه‌تنها برنامه هسته‌ای ایران را متوقف نکرده‌اند، بلکه انگیزه و عزم این کشور را برای تسریع آن افزایش داده‌اند. این گزارش به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه حملات، علی‌رغم تأثیرات مخرب کوتاه‌مدت، می‌توانند به‌عنوان محرکی برای پیشرفت سریع‌تر برنامه هسته‌ای ایران در بلندمدت عمل کنند، و استدلال‌هایی را ارائه می‌دهد که این پویایی را توضیح می‌دهند.

حملات در کوتاه مدت اثرگذارند

حملات به برنامه هسته‌ای ایران در کوتاه‌مدت اثرات مخربی داشته‌اند. برای مثال، ویروس استاکس‌نت در سال ۲۰۱۰، که به‌طور مشترک توسط ایالات متحده و اسرائیل توسعه یافت، به سانتریفیوژهای نطنز آسیب جدی وارد کرد و گزارش‌ها حاکی از آن است که حدود ۱۰۰۰ سانتریفیوژ از کار افتادند. این حمله باعث تأخیر در غنی‌سازی اورانیوم شد و ایران را با چالش‌های فنی مواجه کرد. به‌طور مشابه، انفجارهای منتسب به اسرائیل در تأسیسات نطنز در سال‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ به خطوط تولید سانتریفیوژهای پیشرفته آسیب رساند و تولید اورانیوم غنی‌شده را موقتاً کاهش داد. ترور دانشمندان کلیدی مانند محسن فخری‌زاده در سال ۲۰۲۰ نیز تلاشی برای مختل کردن دانش و مدیریت برنامه هسته‌ای بود. این اقدامات، در کنار فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم‌های بین‌المللی، هزینه‌های مالی و زمانی قابل‌توجهی به ایران تحمیل کرده‌اند. از منظر فنی، تخریب تجهیزات و تأسیسات به معنای نیاز به بازسازی، جایگزینی قطعات پیشرفته و گاهی اوقات تغییر طراحی سیستم‌ها بوده که منابع محدود ایران را تحت فشار قرار داده است. بنابراین، در کوتاه‌مدت، این حملات توانسته‌اند پیشرفت برنامه هسته‌ای را کند کنند و موانعی بر سر راه آن ایجاد کنند.

حملات انگیزه داخلی را افزایش می‌دهد

با این حال، تأثیرات بلندمدت این حملات کاملاً متفاوت است. حملات مکرر به برنامه هسته‌ای ایران، به‌جای تضعیف اراده این کشور، انگیزه‌های سیاسی، استراتژیک و حتی اجتماعی را برای تقویت و تسریع این برنامه ایجاد کرده‌اند. یکی از مهم‌ترین دلایل این پویایی، تقویت باور ایران به ضرورت توان هسته‌ای به‌عنوان ابزار بازدارندگی است. حملات نظامی و خرابکارانه، به‌ویژه زمانی که از سوی قدرت‌هایی مانند اسرائیل و ایالات متحده انجام می‌شوند، این پیام را به ایران منتقل می‌کنند که بدون داشتن قابلیت‌های پیشرفته، از جمله توان هسته‌ای، این کشور در برابر تهدیدات خارجی آسیب‌پذیر خواهد بود. تجربه تاریخی ایران، از جمله جنگ ایران و عراق و حمایت غرب از صدام حسین، این دیدگاه را تقویت کرده که ایران نمی‌تواند به تضمین‌های بین‌المللی برای امنیت خود وابسته باشد. در نتیجه، حملات به تأسیسات هسته‌ای این استدلال را در میان تصمیم‌گیرندگان ایرانی تقویت می‌کنند که دستیابی به فناوری هسته‌ای پیشرفته، تنها راه برای جلوگیری از حملات آینده و حفظ حاکمیت ملی است. این دیدگاه به‌ویژه پس از خروج ایالات متحده از برجام در سال ۲۰۱۸ و اعمال تحریم‌های شدید، که نشان‌دهنده غیرقابل‌اعتماد بودن مذاکرات دیپلماتیک از نظر ایران بود، شدت گرفت.

حمایت مردم از برنامه‌ی هسته‌ای افزایش می‌یابد

علاوه بر این، حملات به برنامه هسته‌ای ایران حمایت داخلی از این برنامه را افزایش داده‌اند. برنامه هسته‌ای ایران، فراتر از یک پروژه فنی، به نمادی از غرور ملی و مقاومت در برابر فشارهای خارجی تبدیل شده است. حملات خارجی، به‌ویژه زمانی که تأسیسات یا دانشمندان ایرانی هدف قرار می‌گیرند، احساسات ملی‌گرایانه را در میان مردم ایران برمی‌انگیزند و این برنامه را به موضوعی تبدیل می‌کنند که حمایت گسترده‌ای در سطوح مختلف جامعه به‌دست می‌آورد. برای مثال، پس از ترور محسن فخری‌زاده، واکنش‌های عمومی و رسمی در ایران نشان‌دهنده خشم و عزم برای ادامه برنامه هسته‌ای بود. مجلس ایران در همان زمان قانونی را تصویب کرد که دولت را ملزم به افزایش غنی‌سازی اورانیوم تا سطح ۲۰ درصد و کاهش همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌کرد. این واکنش نشان می‌دهد که حملات نه‌تنها اراده سیاسی را تضعیف نکرده‌اند، بلکه به‌عنوان کاتالیزوری برای اقدامات جسورانه‌تر در حوزه هسته‌ای عمل کرده‌اند. این حمایت داخلی به دولت ایران امکان می‌دهد منابع بیشتری به برنامه هسته‌ای اختصاص دهد و فشارهای اجتماعی برای توقف آن را کاهش می‌دهد.

ایران تأسیسات مقاوم‌تری می‌سازد

از منظر فنی، حملات به تأسیسات هسته‌ای ایران این کشور را وادار کرده تا فناوری‌های بومی و مقاوم‌تری توسعه دهد. پس از ویروس استاکس‌نت، ایران سرمایه‌گذاری قابل‌توجهی در توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر انجام داد که نسبت به مدل‌های قدیمی‌تر کارایی بیشتری دارند. این حملات همچنین ایران را به سمت طراحی تأسیسات مخفی‌تر و مقاوم‌تر در برابر حملات نظامی سوق داده است. برای مثال، تأسیسات فوردو، که در عمق کوه ساخته شده، به‌گونه‌ای طراحی شده که در برابر بمباران‌های متعارف مقاوم باشد. این اقدامات نه‌تنها برنامه هسته‌ای را در برابر حملات آینده محافظت می‌کنند، بلکه نشان‌دهنده انعطاف‌پذیری و توانایی ایران در بازسازی و بهبود زیرساخت‌های خود هستند. دانش هسته‌ای، برخلاف تجهیزات فیزیکی، قابل تخریب نیست، و ایران با تکیه بر دانشمندان خود و تجربه انباشته‌شده، توانسته پس از هر حمله پیشرفت‌های جدیدی در غنی‌سازی و فناوری هسته‌ای به‌دست آورد. این پویایی نشان می‌دهد که حملات، به‌جای توقف برنامه، ایران را به سمت خودکفایی و نوآوری در این حوزه سوق داده‌اند.

فضای بین المللی عامل تسریع برنامه اتمی است

یکی دیگر از عوامل کلیدی که حملات را به محرکی برای تسریع برنامه هسته‌ای تبدیل می‌کند، واکنش‌های ایران در صحنه بین‌المللی است. حملات نظامی و خرابکارانه به ایران این امکان را می‌دهند که خود را در برابر تجاوزات غیرقانونی نشان دهد و حمایت کشورهای غیرمتعهد یا قدرت‌هایی مانند چین و روسیه را جلب کند. این حمایت می‌تواند به کاهش فشارهای بین‌المللی، مانند تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل، منجر شود و به ایران فضایی برای ادامه برنامه هسته‌ای بدهد. برای مثال، پس از حملات به نطنز در سال ۲۰۲۱، چین و روسیه این اقدامات را محکوم کردند و خواستار بازگشت به مذاکرات برجام شدند. این موضع‌گیری‌ها به ایران اجازه داد تا با اعتمادبه‌نفس بیشتری در مذاکرات شرکت کند و همزمان فعالیت‌های هسته‌ای خود را گسترش دهد. علاوه بر این، حملات می‌توانند به‌عنوان توجیهی برای کاهش تعهدات ایران به توافقات بین‌المللی، مانند پروتکل الحاقی یا محدودیت‌های آژانس، استفاده شوند. ایران بارها اعلام کرده که در صورت عدم پایبندی طرف‌های غربی به تعهداتشان، اقدامات متقابل انجام خواهد داد، و حملات به تأسیسات هسته‌ای این استدلال را برای ایران تقویت می‌کنند.

از منظر استراتژیک، حملات به برنامه هسته‌ای ایران می‌توانند به تشدید تنش‌های منطقه‌ای منجر شوند، که به‌نوبه خود انگیزه ایران برای تسریع برنامه هسته‌ای را افزایش می‌دهد. ایران در منطقه‌ای قرار دارد که با تهدیدات متعددی از سوی اسرائیل، و دیگر رقبای منطقه‌ای مواجه است. حملات به تأسیسات هسته‌ای این پیام را به ایران می‌فرستند که رقبای منطقه‌ای و حامیان غربی آن‌ها مصمم به جلوگیری از قدرت‌یابی ایران هستند. در چنین شرایطی، برنامه هسته‌ای به‌عنوان ابزاری برای ایجاد توازن قدرت در منطقه دیده می‌شود. برای مثال، اسرائیل به‌طور رسمی به داشتن سلاح هسته‌ای اذعان نکرده، اما تخمین زده می‌شود که زرادخانه هسته‌ای قابل‌توجهی داشته باشد. این عدم تقارن، به‌ویژه در سایه حملات مکرر به ایران، می‌تواند رهبری این کشور را به این نتیجه برساند که تسریع برنامه هسته‌ای برای ایجاد بازدارندگی منطقه‌ای ضروری است.

برنامه اتمی به چند تاسیسات محدود نیست

در نهایت، باید به محدودیت‌های حملات نظامی و خرابکارانه در توقف کامل برنامه هسته‌ای اشاره کرد. برخلاف تصور برخی تحلیلگران غربی، برنامه هسته‌ای ایران به یک یا چند تأسیسات خاص محدود نیست. این برنامه شامل شبکه‌ای از تأسیسات، دانشمندان، و زنجیره‌های تأمین است که در برابر حملات پراکنده مقاوم هستند. حتی اگر تأسیساتی مانند نطنز یا فوردو به‌طور کامل تخریب شوند، ایران می‌تواند با استفاده از دانش موجود و منابع مالی، تأسیسات جدیدی ایجاد کند. تجربه لیبی و عراق، که برنامه‌های هسته‌ای آن‌ها به دلایل مختلف متوقف شد، با ایران قابل‌مقایسه نیست، زیرا ایران از نظر سیاسی، اقتصادی و فنی در موقعیت متفاوتی قرار دارد. این انعطاف‌پذیری به ایران امکان می‌دهد که پس از هر حمله، نه‌تنها برنامه خود را بازسازی کند، بلکه آن را با سرعت و کارایی بیشتری پیش ببرد.

نتیجه‌گیری

به‌طور خلاصه، حملات نظامی و خرابکارانه به برنامه هسته‌ای ایران، علی‌رغم تأثیرات مخرب کوتاه‌مدت، در بلندمدت به‌عنوان محرکی برای تسریع این برنامه عمل کرده‌اند. این حملات باور ایران به ضرورت توان هسته‌ای برای بازدارندگی را تقویت کرده، حمایت داخلی و بین‌المللی از برنامه را افزایش داده، ایران را به سمت توسعه فناوری‌های بومی و تأسیسات مقاوم‌تر سوق داده، و انگیزه‌های استراتژیک برای ایجاد توازن قدرت در منطقه را تشدید کرده‌اند. در نتیجه، این اقدامات نه‌تنها نتوانسته‌اند برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کنند، بلکه به‌طور پارادوکسیکال، عزم و سرعت پیشرفت آن را افزایش داده‌اند.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۷
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۱۳ ۱۷ تير ۱۴۰۴
انشالله به کوری چشم دشمنان و بدخواهان
آخرین اخبار